تنهایی واااای.....

وای از دست این تنهایی

وای از دست این دل بهانه گیر

وای از دست این لحظه های نفس گیر.........

ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سالوادور در 11:1 | |

مرد روز های سخت

     چه اسم خوبی برای مطلبم پیدا کردم  

<<مرد روزهای سخت>>

هه چی فکر می کردیم و چی شد....

همه خوشحال و شادن من دلم تیکه وپارست...

روزهایم مثل سنگی جلبک زده سردوسخت هم شکل وکلیشه ای شده اند

دیگر به سختی نفس میکشم هوای بی توبودن برایم سنگین ومسمومه

یاد فرداهای گرم و بااحساس باتوبودن بخیرکه امروزجزخاطره ای

تلخ وتجربه ای سخت بر پیشانی چروک افتاده وخستم یادگاری ازتو برام نمونده و نذاشته....

فردا همان امروزیست که دیروزبهش می گفتیم فردا امابااین حال دلم برای فردای باتوبودن دیگه داره تنگ میشه ...!!

[+] نوشته شده توسط سالوادور در 10:46 | |